کد مطلب:53776 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:281

قدرتی که در خانه پیامبر در تلاش بود











[صفحه 63]

زمان پیامبر دو گروه بودند یكی گروه عایشه و حفصه و سوده و صفیه، و دیگری گروه ام سلمه و سایر زوجات پیامبر «ص».

در بین زنان پیامبر دو زن با یكدیگر بیش از دیگران دوستی داشتند و این توافق و تفاهم و دوستی بی شك ناشی از روابط خانوادگی آنان با یكدیگر بود.

عایشه دختر ابوبكر تنها زنی كه دوشیزه بود و در 7 سالگی در مكه با كابینی به چهارصد درهم[1] به عقد رسول خدا درآمد و چون به 9 سالگی یا 10 سالگی رسید پیامبر «ص» در مدینه در سال اول هجرت با وی زفاف كرد، در هنگام رحلت پیامبر سن عایشه ام المومنین شاید بیست سال یا كمی زیادتر بوده است.

درباره ی او نوشتند كه او از جمله مفتیان صحابه بود و از عقل و فطانت از دیگر زنان پیامبر پیشی داشت. برخی گفته اند كه او به معانی قرآن آگاهی داشت و احكام حلال و حرام را می دانست و به شعر عرب دست داشت و بسیار حدیث می دانست. این حكایت درباره ی عایشه معروف است كه در حیات پیامبر پیروان رسول خدا كه نزد او می آمدند و از عایشه می خواستند كه درباره ی احوال و روحیات پیامبر برای آنها چیز تازه ای بگوید و این مراجعات خود موقعیت اجتماعی برای عایشه ایجاد كرده بود.

باید دانست كه بعد از حضرت خدیجه «ع» هیچ یك از زنان پیامبر منزلت عایشه را نزد رسول خدا نداشتند و پیامبر وی را بسیار دوست می داشت و عایشه هم از محبت پیامبر نسبت به خود با خبر بود و عایشه می گفت كه پس از من زینب دختر جحش[2] و ام سلمه از زنان محبوب پیامبر بودند.

به همین جهت بود كه زنان پیامبر «ص» موافقت كردند كه عایشه در تمام ایام بیماری از رسول خدا پرستاری كند. پیامبر در خانه ی میمونه بیمار شد و حالش رو به بدی گذاشت. نیروی جوانی و قدرت پرستاری عایشه از یك طرف و توجه پیامبر به قدرت مدیریت دختر ابوبكر از طرف دیگر، زنان پیامبر را وادار ساخت كه موافقت كنند كه عایشه در تمام ایام بیماری از رسول خدا در خانه خود پذیرایی و پرستاری نماید.

رسول خدا از خانه ی میمونه در حالتی كه دستهای خود را بر شانه علی و فضل بن عباس گذاشته بود به خانه عایشه آمد و در همان خانه بود تا رحلت فرمود و دفن گردید.

[صفحه 64]

عایشه همواره به خود می بالید و می گفت:

«لقد قبض رسول الله بین سحری و نحری- نقل از كتاب رسول اكرم ص 36»[3] ولی باید گفت كه این انحراف تاریخ است زیرا امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه های 188 و 193 نهج البلاغه می فرماید: هنگامی كه رسول خدا زندگی را بدرود می فرمود سر مباركش برسینه ی من جای داشت.

«لقد قبض رسول الله و ان راسه لعلی صدری»- «و فاضت بین نحری و صدری نفسك »

زن قدرتمند دیگر پیامبر، حفصه دختر عمر بن خطاب است. او پنج سال پیش از بعثت نبی اكرم چشم به جهان گشود، پس از فوت شوی اولش در آخر سال دوم یا اوایل سال سوم هجرت در بیست سالگی به كابینی به مبلغ چهارصد درهم به نكاح فرستاده ی خدا درآمد.

برخی نوشتند كه در آغاز كار، حفصه با عایشه در مقام رقابت بود كه مورد توبیخ پدرش عمر قرار گرفت. و پس از آن حفصه سعی كرد كه دوستی عایشه را هر روز بیشتر از پیش به خود جلب نماید.

در تاریخ آمده است كه پیامبر، حفصه را چندان دوست نمی داشت و باور آن است كه حفصه همانند پدرش تندخو بوده و در رفتارش خشونت داشته است و دیگر زوجات پیامبر از زبانش در امان نبودند.

در بررسی وقایع تاریخی به مطالبی برخورد می كنیم كه عایشه و حفصه در هنگام بیماری پیامبر با موضوع انتخاب و تعیین جانشین پیامبر بیگانه نبودند، بلكه با یكدیگر متحد و متفق بودند و حتی می توان استنباط كرد كه آن دو در دور كردن علی علیه السلام از جانشینی رسول خدا همگامی داشتند.

در زمانی كه بیماری پیامبر سخت گردید و پیاپی بیهوش می شد در یكی از شبها، صدای بلال به اذان برای نماز عشاء بلند شد، پیامبر دو بار در صدد برآمد كه غسل كند و با مردم نماز گذارد.

رسول خدا برای دفعه ی آخر در صدد برآمد كه غسل كند ولی نتوانست و آن وقت فرمود، ابوبكر با مردم نماز بخواند. «اما می گویند كه این عایشه بود كه به بلال غلام

[صفحه 65]

پدرش دستور داد كه به ابوبكر بگوید تا با مردم نماز بخواند[4] .

اما عایشه نگران شد و ترسید كه مسلمین ابوبكر را در جای پیامبر ببینند آن را به فال بد بگیرند از این رو در صدد برآمد كه توجه رسول خدا را از ابوبكر منصرف كند و گفت:

ای پیامبر، پدرم مردی نازكدل است و صدایی ضعیف دارد و هنگام تلاوت قرآن زود به گریه می افتد و مردم چیزی از او نخواهند شنید.

پیامبر تكرار فرمود كه ابوبكر با مردم نماز بخواند.

در آن هنگام حفصه نزد عایشه بود، و عایشه به او گفت تو از رسول خدا تقاضا كن كه ابوبكر را از این كار معاف نماید و عمر با مردم نماز گزارد.

حفصه به تقاضای عایشه عمل كرد ولی پیامبر نپذیرفت و فرمود شما همان زنهایی هستید كه یوسف را دور كرده بودند.

بلال به دنبال ابوبكر رفت ولی او را نیافت، و چون به عمر برخورد كرد، از او خواست كه با مردم نماز بگزارد.

همین كه عمر به مسجد رفت و تكبیر گفت و صدایش به اطراف مسجد رسید و پیامبر آن را در بستر بیماری شنید فرمود نه، نه- خدا و مسلمین این را نمی پذیرند[5] .

چون عمر دانست كه پیامبر دستور داده است كه مردم با ابوبكر نماز بگذارند از جایی كه ایستاده بود كنار رفت و به سوی بلال متوجه شد و از اقدام او گله كرد[6] .

این حدیث هر قدر ساخته و پرداخته بر این مطلب باشد كه خلافت شیخین را مشروع جلوه دهد یك نكته را روشن می كند و آن تفاهم و توافق بین عایشه و حفصه می باشد.

در جنگ جمل وقتی لشكر عایشه وارد بصره شد و قوای امیرالمومنین علی علیه السلام به سوی بصره حركت كرد و به ذی قار رسید عایشه به حفصه چنین نوشت:

حفصه- یك خبر خوش و مسرت انگیز به اطلاع تو برسانم.

علی با لشكر خود از مدینه حركت كرد و به ذی قار وارد شد او از شنیدن ساز و برگ و تجهیزات جنگی نیروی نظامی ما ترسناك گشته و در رعب و تردید به سر می برد. امروز

[صفحه 66]

علی همچون اسب رم كرده و خودباخته ای می ماند كه اگر به عقب برگردد پی می شود و اگر به پیش بیاید كشته خواهد شد[7] .

این نامه چون به حفصه رسید كنیزان و خدمتكاران و دختران خویشاوندان خود را جمع می نماید و آنها را وادار می كند كه مضمون نامه عایشه را به صورت ترانه بخوانند و دف بزنند.

ام كلثوم، دختر امیرالمومنین «ع» به طور ناشناس با دسته ای از زنان خویشاوند خود به منزل حفصه وارد شد و در گوشه ای نشست و پس از مدتی چادر از صورت خود كنار زد و گفت:

حفصه، از تو و عایشه دور نیست كه امروز در عداوت و دشمنی با پدرم علی همكار و پشتیبان هم باشید، همان طوری كه در ایذاء رسول خدا همكار و پشتیبان هم بودید[8] .

دشمنی بزرگ، آه كه به آرزوی دیرین خود رسیدم.

عایشه با علی دشمنی و كینه دیرینه داشت و این عداوت از دو موضوع سرچشمه می گرفت:

یكی جریان معروف به افك است كه پس از غزوه بنی المصطلق برای عایشه پیش آمد و حرفهای ناروایی درباره ی وی انتشار یافت كه خاطر پیامبر سخت آزرده شد و می گویند كه رسول خدا درباره ی كار عایشه با علی بن ابیطالب مشورت كرد و علی به پیامبر گفت كه تو می توانی به جای عایشه زنان دیگری را اختیار كنی.

عایشه از شایعات بی خبر بود و به علت بیماری سختی كه بدان مبتلا شده بود مدتی در خانه پیامبر بستری بود و سپس به نزد مادر خود منتقل گردید تا از او پرستاری شود، بیست و سه روز عایشه سخت بیمار بود و پس از آن حالش رو به بهبود رفت.

در این موقع عایشه از سخنان ناروایی كه درباره ی او شایع شده و بر سر زبانها افتاده بود باخبر شد، ولی بی اندازه متاثر گردید كه چرا او را از ماجرا دیر آگاهی دادند.

روزی رسول خدا به منزل ابوبكر وارد شد و با عایشه بی پرده سخن گفت.

عایشه اتهامات را بی اساس خواند و خود را از هر گناهی مبرا دانست، در میان این

[صفحه 67]

گفتگوها بود كه حالت وحی بر نبی اكرم دست داد و آیات برائت عایشه از تهمت هایی كه بدو نسبت داده بودند بر رسول خدا نازل شد.[9] .

موضوع دیگر كه بر عایشه بسیار گران آمده بود ازدواج علی با فاطمه دختر فرستاده ی خدا بود. فاطمه مادری چون خدیجه داشت، خدیجه نخستین زن پیامبر بود كه بنا به قولی در 28 سالگی با رسول الله پیوند زناشویی بست.

هیچ یك از زنان پیامبر منزلت وی را نزد محمد «ص» نداشتند. او عزیزترین و محبوب ترین همسرهای رسول اكرم بود.

ابن عباس و عایشه روایت كردند كه محمد «ص» فرموده است «خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد در زمره افضل زنان اهل بهشت خواهند بود[10] .

عایشه از این كه پیامبر زیاد به یاد خدیجه بود در خود احساس حقارت می كرد. روزی از روی حسادت به رسول خدا گفت چرا این قدر پیرزنی از پیرزنان قریش را به یاد می آوری در حالی كه اكنون خداوند بهتر از او به تو ارزانی داشته است.

پیامبر از شنیدن این كلام خشمگین شد و فرمود كه خداوند مثل خدیجه هیچ زنی را به من نداد[11] .

عایشه نسبت به فاطمه رشك می برد بویژه آن كه او با علی بن ابیطالب ازدواج كرد و از او صاحب فرزندانی شد.

پس از رحلت رسول الله، حضرت فاطمه «ع» چندان زندگی نكرد، و بهشت جاودان را انتخاب كرد و دعوت حق را اجابت نمود. عایشه دیگر بدو دسترسی نداشت تا كینه توزی كند. از آن به بعد آنچه توانست آتش كینه ی علی «ع» را در درون سینه خود مشتعل ساخت تا جایی كه وقتی از خبر بیعت مردم با علی «ع» اطلاع یافت، با چنان خشمی كه از ژرفای قلبش زبانه می كشید گفت:

«نمی گذارم این كار به آخر برسد، اگر چه نظام جهان در هم ریخته شود و آسمان به زمین فرود آید.» همچنین هنگامی كه خبر كشته شدن امیرالمومنین علی علیه السلام به او می رسد، می گوید:

[صفحه 68]

«آه، كه به آرزوی دیرین خود رسیدم و از امروز آرامش را در دل خود احساس می كنم.»

آری، شعله هایی كه از كینه و حسد در دل عایشه ام المومنین زبانه می كشید و سالها بود كه از حرارت آن مغزش و پیكرش می سوخت با شهادت علی علیه السلام خاموش شد و عایشه در آرامش قرار گرفت، و فراموش كرد كه پیامبر دست علی «ع » را گرفت و از میان مسلمانان بیرون كشید و گفت كه من این شخص را به برادری خود انتخاب كردم.

عایشه گفته بود كه اگر آسمان به زمین فرود آید نمی گذارم كه بیعت مردم با علی به فرجام برسد.

او با این اندیشه و در آغاز خلافت علی «ع» جنگ جمل را به راه انداخت و خون بسیاری از مسلمانان را به هدر داد.

با این سابقه باور آن است كه: آن روز كه عایشه بر خانه ی پیامبر به عنوان زن محبوب و عزیز رسول خدا حكمفرمایی داشت، می اندیشد كه برای استقرار حكومت در خاندان خود تلاش كند و مهاجرین و انصار را در مقابل یكدیگر قرار دهد و میدان را از دست علی و بنی هاشم بگیرد و پدر خود را خلیفه ی مسلمین كند.

شاید تردیدی نباشد، عایشه ام المومنین با شخصیت شگفت انگیز خود همین كه یقین كرد، كه رحلت پیامبر «ص» نزدیك است در حل مسائل مورد نظر خود و تحكیم موقعیت های خویش با پهنه بیشتری ظاهر گردید و ابتكار عمل را در دست گرفت، تا جایی كه توانست در انتخاب پدر خویش به عنوان جانشین رسول الله، نقش اساسی ایفاء كند. بعد از آن هم چنان كرد تا علی «ع» برای مدتی دراز از صحنه سیاست و حكومت دور گردد.

در هنگام خلافت علی علیه السلام در مقام جنگ با او برآمد و مشكلات فراوان به وجود آورد، و می توان گفت كه صفحه ی تاریكی در تاریخ اسلام از خود به جای گذاشت.

او زن بود، ولی برای به دست گرفتن نیروی خلافت در تلاش بود. چنانكه خواهیم گفت.

[صفحه 69]


صفحه 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69.








    1. كابین عایشه بنابر قولی متاعی با ارزش 50 درهم و به روایتی پانصد درهم بود. حبیب السیر ص 424.
    2. جحش: به فتح اول و سكون دوم.
    3. نوشتند كه این داستان ساخته و پرداخته عروه پسر زبیر و عباد پسر عبدالله زبیر است یا خود عایشه خواسته با این گفته شان خود را بالا ببرد- علی از زبان علی ص 32- دكتر شهیدی.
    4. نقش عایشه در تاریخ اسلام ص 102 ج 1.
    5. صحت این حدیث معلوم نیست، به نظر می رسد كه این حدیث برای اثبات حق تقدم ابوبكر بر عمر باشد.
    6. محمد رسول اكرم ص 22.
    7. اگر تجهیزات قوای عایشه فراوان نبود می توان باور داشت كه معاویه كمكی نكرده و دستی در تجهیز قوای عایشه نداشته است اما با ساز و برگ و تجهیزات فراوان باید قبول كرد كه معاویه هم در جنگ علیه علی «ع» همراه بوده و به عایشه كمك كرده است.
    8. عایشه در دوران علی ص 85.
    9. ابن هشام ص 205.
    10. حبیب السیر ص 422.
    11. حبیب السیر ص 423.